چرا احمد نجفی درِ شورای صنفی نمایش را گِل گرفت+ فیلم کامل توضیحات
تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۴۰۷۶۶۱
شب گذشته احمد نجفی تهیه کننده فیلم «من یک ایرانیام»، در این حرکت نمادین در شورای صنفی نمایش را گل گرفت. ۰۷ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۷ فرهنگی سینما و تلویزیون نظرات
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، اوایل بهمن ماه امسال بود که احمد نجفی بازیگر، تهیه کننده و مجری برنامه صندلی داغ در اعتراض به پشتخط ماندن اکران فیلم «من یک ایرانیام»، در مرکز سازمان سینمایی در وزارت ارشاد دست به اعتصاب زد که با وساطت برخی از اهالی سینما این اعتصاب متوقف شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در بخشهایی از آن مصاحبه نجفی به تسنیم گفت: «اصلاً مسئله فیلم من نیست. مسئله الیت (قشر) و گروه خاصی است که همه باهم هستند ورسما دخالت میکنند. شورای صنفی بر اساس قانون اساسی و مصوبات مجلس عمل نمیکند. یک تفاهمنامهای بوده بین بعضی آدمها با بعضی روابط که خوب خودشان موضوع را میدانند. من کار به صنف دارم و کار با یک شورای صنفی که غیرقانونی است و زندگی تهیهکنندگان و کسانی که در سینما زحمت کشیدند را نابود میکند.»
بیشتر بخوانید: اعتراضات احمد نجفی به بیعدالتی و مافیای سینما/ چرا بعضیها باید سلطان بیتاجوتخت سینما باشند؟ +فیلم
یک هفته پس از انتشار این مصاحبه بود که فیلم «من یک ایرانیام»؛ 18 بهمن 96 بر روی پرده های سینما رفت و پس از یک هفته اکران فیلم پایان پذیرفت. همین امر باعث اعتراضات بیشتر احمد نجفی نسبت به عملکرد شورای صنفی نمایش را پیش روی داشت. تا اینکه شب گذشته (6 اسفند 96) ساعت 22 مقابل درب شماره 2 خانه سینما حاضر شد و در حرکتی نمادین درب این مرکز که شورای صنفی نمایش در آن مستقر است را با گِل پوشاند.
بیشتر بخوانید: احمد نجفی درب خانه شماره 2 سینما را گِل گرفت
*آقای نجفی چه کار میکنید؟
نجفی: میخواهم درب شورای صنفی اکران را گِل بگیرم؛ کسانی که با زندگی مردم این کار را میکنند باید بدانند که هرچه شوخی کردند دیگر کافی است.خودم به تنهایی این کار را انجام میدهم که فکر نکنند لشکرکشی کردهام.
* چه شد که کار به اینجا کشیده شد؟
نجفی: چرا این سوال را از آقایان نمیپرسید؟ از کسانی که در سینما فیلمسوزی میکنند و گمان میکنند سینما متعلق به همین پنج شش نفر است، باید بدانند که اینگونه نیست؛ اگر دست از این مافیا بازیها برندارند من تا آخر آنها را رها نمیکنم؛ من طاقت از دستدادن این همه پول را دارم؛ من برای این مملکت فیلم ساختم؛ برای باورم فیلم ساختم؛ بروند از همان فیلمهایی که دوست دارند بسازند که مبادا دوستانشان اذیت شوند؛ فقط به فکر خودشان هستند؛ فیلمهای خودشان را اکران میکنند و وقتی که به فیلمهای دیگران میرسند آن را نابود میکنند.
من به آنها قول داده بودم که این درب را گل بگیرم البته درب اصلی آنطرف است و من به حرمت برخی از دوستان با آن درب کاری ندارم ضمن اینکه آن درب میلهکشی شده است. این درب را گل میگیرم تا اینکه به گوششان برسد و چشمشان ببیند که پای حرفی که میزنم، میایستم کما اینکه کارهای دیگری که میکنم و خواهم کرد را هم ببینند. فیلم من یک سال و نیم در نوبت بود؛ دیگر بس است.
*چرا سایر صنوف در انجام این کار با شما همراهی نکردند؟ چون بالاخره آنها هم ضرر کردند.
نجفی: من به هیچکس کار ندارم؛ من همیشه تنها کار کردم؛ تنها حرفم را زدهام و تنها هم ایستادهام. هر کس کار خودش را بکند؛ آنها فکر نکنند که دار و دستهای وجود دارد؛ آنها به دنبال دار و دسته هستند؛ آنها یک الیت خاص هستند؛ چهار پنج نفر این سینما را به کثافت کشیدهاند؛ هر کس را که میخواستند زخمی کردهاند؛ هر کس که مطابق میل این آقایان نباشد باید نابود شود؛ اینجور نیست؛ خواهید دید.
*این آقایانی که شما میگویید چه کسانی هستند؟
نجفی: آقای موسوی که اتفاقاً تازگیها کلاه مافیا هم سرش میکند که یعنی «منم». نه آقای موسوی؛ مرا میشناسی، من هم تو را میشناسم.
آقای منوچهر محمدی! آقای سرتیپی! آقایانی که فکر میکنید سینما دست شما افتاده و سر گردنه سینما ایستادهاید و با سینما چنین بازی وحشتناکی میکنید؛ با من نمیتوانید این کار را بکنید؛ من خیلی گُندهتر از آنی هستم که شما فکر میکنید و خیلی هم بیشتر از شما میدانم؛ همه شما در یک الیت هستید و این الیت باید شکسته شود؛ باید به گوش تمام مسئولین برسد؛ اینجوری نیست.
سه چهار نفر در یک شرکت برای سینما تصمیم میگیرید؟ مگر شما که هستید؟ این را دست شما دادند که خدمت کنید یا خیانت؟ و شما خیانت کردید.
این را بدانید که این گِل را باید به سرتان بمالید؛ حیف که الان اینجا نیستید و الا خودم این کار را میکردم. سینما موقعی حرمت داشت و از وقتی که دست شما افتاد اینطور شد. همه به اشکال مختلف اعتراض دارند؛ شما اتهام میزنید و مردم را بدنام میکنید و شب مینشینید و میخندید؛ دیگر تمام شد. والله تا روزی که در رگ من خون جاری است شما را رها نمیکنم؛ اگر کار به بازرسی کل کشور نرسید. امیدوارم بدانید که من منتظر بعدش هستم؛ حالا ببینید.
آقای منوچهر محمدی یا در این گروه هستی و یا نیستی؟ تو که هستی که برای خودت تصمیم میگیری و هر کاری دلت میخواهد میکنی. از مدیرکلی ارشاد به اینجا؟ ای داد بیداد.
اینها حتی در خود ارشاد نفوذی دارند؛ در اداره سینما؛ اینها را من به زودی اعلام میکنم؛ آدمی که در ارشاد برای شما کار میکند و مرتباً اسم لایحه را میآورد و میگوید که ما آییننامه داریم؛ تو آییننامه داری؟ تو از طرف ارشاد وظیفه داشتی که به اینجا بیایی و حق را به حقدار بدهی اما خودت بدتر از آنها هستی.
این گِلی است که بر سر شماها میمالم نه کس دیگری. این شورای صنفی است که گِل میگیرم؛ ببینید. حالا بروید شکایت کنید و بگوید به اموال دولت صدمه زده؛ این مال دولت نیست؛ این مال شماهایی است که دارید با زندگی مردم بازی میکنید.
آقای سرتیپی! اگر گذاشتم به این راحتی سینما را در دست بگیری؛ آنوقت خواهی دید. شماها فکر میکنید کسی شدهاید؛ نه؛ همه شما اهل سینما هستید اما هیچکدام از شما اهل این سینما نیستید؛ شماها به این سینما جفا کردید. بدانید که من شما را رها نمیکنیم.
آقای رئیسجمهور! این نتیجه مدارا با عدهای خاص در این سینماست که مردم را به اینجا میرسانند. آقای وزیر ارشاد! شما خوب میدانید که من برای چه داد میزنم. ببینید اینها با این سینما چه کردند؟ من تنها نیستم اما کار خودم را تنها انجام میدهم.
*چرا برای فیلم آقای درمیشیان 130 نفر از سینماگران امضا جمع کردند و به رئیس جمهور نامه نوشتند؛ اما کسی از شما حمایت نکرد؟
نجفی: مصلح همیشه تنهاست. گفتم که به حرمت برخی کسانی که اینجا رفتوآمد میکنند درب اصلی را گل نگرفتم؛ اینجا دربی است که رو به خیابان وصال باز میشود.
* [یکی از عابرین پیاده] ابتکار جالبی داشتید؛ اما فکر نمیکنید که این کار شما از نظر حقوقی قابلتوجه شود و برای شما دردسر ایجاد کند؟
بسیار خوب است؛ بروند شکایت کنند؛ چون من اهل شکایتکردن نیستم همیشه پاسخگوی شکایت هستم؛ دادسرای فرهنگی وجود دارد که دلم میخواهد به آنجا بروم. بروند شکایت کنند؛ آنوقت است که مسائل رو خواهد شد؛ آنها فکر میکنند که من از سر احساسات این کار را کردم؛ من میخواهم در دادسرای فرهنگی جواب همه این حرفها و جفاهایی که به سینما کردند را بدهم؛ تا ببینیم چه کسی برنده این ماجراست؟ من مثل همیشه تاوان همهچیز را میدهم و هیچ ابایی از تاواندادن ندارم.
من هستم و این درب گلگرفته شورای صنفی. دارم اعلام میکنم که تا آخر عمر شما را رها نمیکنم. آقای حیدریان چه کسی باید جواب این جفای شورای صنفی را بدهد؟ این روند تا چه زمانی ادامه داد؟
من چقدر آمدم نزد شما و حرف زدم؟ چقدر شنیدید؟ چقدر به تاسف سر تکان دادید؟ فکر میکنم وقتش است که یک کاری بکنید. من که دیگر در چند سال آینده فیلم ندارم. چرا دارم این کار را میکنم؟ این کار را برای این کردم که شما لیاقت مدیریت سینما را ندارید؟ مدیریت سینما در بخش خصوصی را از بین بردهاند. این بدترین شکل قضیه است؛ یعنی متاسفانه اینهمه تلاش شد که بخش خصوصی مدیریت سینما را داشته باشد و این هم شده نتیجهاش. این خیانتی است که به سینما میکنند.
کارهایی که اینها کردهاند از دایره حقوق و حقیقت و شکل انسانی خارج است. چقدر نسبت به نادانیهایی که از جانب شورای صنفی شد حرف نزنیم؟ پیش خودشان فکر کردهاند خبری است. زمانی که من به سینما آمدم بسیاری از شماها هنوز به دنیا نیامده بودید؛ شما حتی حرمت سینما را نگه نمیدارید؛ برای شما همین بس که فقط فیلمهای خودتان را اکران کنید و فقط به فکر جمعکردنِ پول باشید؛ چطور میشود که یک شرکت برای کل سینما تصمیم بگیرد؟ این دیگر چه نوع سینمایی است که همه شما در یک شرکت جمع شدهاید و برای خودتان تصمیم میگیرید؟ و سینما را نابود میکنید. ای وای بر این سینما.
انتهای پیام/
احمد نجفی درب شورای صنفی نمایش را گل گرفتاحمد نجفی درب شورای صنفی نمایش را گِل گرفتاحمد نجفی درب شورای صنفی نمایش را گِل گرفتاحمد نجفی درب شورای صنفی نمایش را گِل گرفتاحمد نجفی درب شورای صنفی نمایش را گِل گرفتچرا احمد نجفی درِ شورای صنفی نمایش را "گِل" گرفت+ فیلم کامل توضیحاتاحمد نجفی درب شورای صنفی نمایش را گِل گرفتاحمد نجفی درب شورای صنفی نمایش را گِل گرفتاحمد نجفی درب شورای صنفی نمایش را گِل گرفتاحمد نجفی درب شورای صنفی نمایش را گِل گرفتاحمد نجفی درب شورای صنفی نمایش را گِل گرفتاحمد نجفی درب شورای صنفی نمایش را گِل گرفتاحمد نجفی درب شورای صنفی نمایش را گِل گرفت R1439/P1439/S4,34/CT7 واژه های کاربردی مرتبط سینما سینمای ایرانمنبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۴۰۷۶۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیشتازی خاندانهای نصفجهان؛ از تحریم تنباکو تا رهایی از وابستگی غرب در دوران مشروطه
اصفهان همواره مهد اولینها بوده و بر این اساس بسیاری در این خطه حضور داشتند که اولینها را رقم زدند و پیشقراول مسیری بودند که تا امروز و پس از گذشت قرنها ادامهدار بوده، از پیشگامی در نهضت تنباکو تا تلاش برای رهایی از وابستگی به غرب آن هم در زمانی که شاید این مفاهیم، رواج چندانی نداشته است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، اصفهان و نصفجهان همواره مهد اولینها بوده و بر این اساس بسیاری در این خطه حضور داشتند که اولینها را رقم زدند و پیشقراول مسیری بودند که تا امروز و پس از گذشت قرنها ادامهدار بوده است؛ بهعنوان مثال پیش از موضوع نهضت تنباکو سیاست فهم احساس خطر کردند و بر همین اساس اولین شخصی که متوجه خطر این موضوع شد، آقانجفی از علمای سرشناس اصفهان بود؛ راهکار او این بود که فتوا دهد و خریدوفروش تنباکو را برای مردم حرام اعلام کند.
بر این اساس بسیاری از ما نام خاندانهای فراوانی از جمله آقانجفی، امین، کلباسی، اژهای و… را شنیدیم که نقشآفرینی فراوانی در تاریخ این شهر داشتهاند و بر همین اساس محمود فروزبخش نویسنده و اصفهانپژوه به خبرنگار ایمنا اظهار کرد: مهمترین خاندان علمی اصفهان خاندان نجفی است که از شیخ محمدتقی رازی استاد میرزای شیرازی آغاز میشود.
وی با بیان اینکه پسر او محمدباقر نجفی است که رئیس حوزه علمیه اصفهان بوده و فرزندانش نیز آقانجفی، شیخ محمدحسین، حاج آقا نورالله و شیخ جمال هستند، افزود: آقا نجفی زعیم حوزه اصفهان بود که اولین فتوای تحریم تنباکو در اصفهان را داد، همچنین مبارزه با بهائیت را در دستورکار داشته است.
این نویسنده و اصفهانپژوه تصریح کرد: شیخ محمد حسین نیز در نجف فوت میکند و پسر او شیخ محمدرضا است که استاد امام خمینی (ره) و نویسنده کتاب نقد فلسفه داروین و نگهدارنده حوزه علمیه در زمان اختناق رضاشاه است؛ حاجآقا نورالله نیز رهبر مشروطهخواهان اصفهان بود که خانه او امروزه خانه مشروطه نام گرفته و کتابی بهنام مقیم و مسافر دارد و در آن به زبان رمان از مشروطه دفاع کرده است.
فروزبخش با اشاره به اقدامات حاجآقا نورالله نجفی گفت: تأسیس بیمارستان خورشید، انجمن صفاخانه، شرکت اسلامیه (شرکت اسلامیه شرکتی سهامی عام و یکی از اولین و مهمترین کارخانههایی بود که در دوران مشروطه در ایران با هدف تأمین منسوجات مورد نیاز مردم ایران و مقابله با وابستگی به خارج، با تلاش و حمایت اغلب بازرگانان و علمای اصفهان و شیراز و کاشان، به ویژه آقا نجفی اصفهانی و نورالله نجفی اصفهانی در فروردین ۱۲۷۸ تأسیس شد.) و حمایت از مدارس و روزنامهها از اقدامات حاجآقا نورالله بوده که ریاست شرکت اسلامیه به عهده کازرونی بوده و از سویی جمعی از تجار و روحانیون به این نتیجه رسیدند از پارچه داخلی حمایت کرده و آن به اقصی نقاط جهان توزیع کنند.
وی با بیان اینکه شیخ جمال نیز مشروطهخواه بود که به تهران تبعید شد و آنجا همراه با شهید مدرس از مخالفان رضاشاه بود، خاطرنشان کد: یکی دیگر از خاندانهای مطرح، خاندان کلباسی است که افراد علمی زیادی دارند اما در مسائل سیاسی نبودند؛ رأس این خاندان محمدابراهیم کلباسی بود که مزار او پشت مسجد حکیم است و به زهد و تقوا شناخته میشود در واقع حاجی کلباسی و سید شفتی احیاکننده حوزه علمیه اصفهان در اوایل دوران قاجار بودند.
این نویسنده و اصفهانپژوه یادآور شد: از دیگر خاندانهای مطرح نیز خاندان اژهای هستند که شخصیت معروفشان ملاعلیاکبر اژهای است که فتوای جهاد با روس را دارد و از دیگر شخصیتهایشان نیز میرزا علیاکبر اژهای است که در بحث تحریم تنباکو به آقانجفی کمک کرد..
فروزبخش با بیان اینکه خاندان امین، مجلسی، درچهای، روضاتی، چهارسوقی، فشارکی، خاتونآبادی، خراسانی، بهشتی، صدر و شفتی از دیگر خاندانهای فعال در عرصه علمی هستند، عنوان کرد: همراهی پدر و همسر بانو امین و ساخت بیمارستان امین از نکات قابل توجه است.
به گزارش ایمنا، علمای ایرانی و خصوصاً اصفهانی با جایگاه ویژه خود در تاریخسازی، مدنیت، هنر و سیاست، فرهنگساز و شاخه اصلی درخت انسانیت شناخته میشوند؛ در واقع باید گفت این پیشگامان تاریخ و تمدن در جایجای تاریخ، چه با حضور مستقیم خود و چه از طریق تربیت شاگردان همواره شاخص، والا و گرامی بودهاند اما آنگونه که باید و شاید، به معرفی آنها نپرداختهایم و لازم است با سرلوحه قرار دادن تاریخ و تمدن خود، الگویی به عظمت تاریخ این دیار برای نسل جدید ارائه کنیم.
کد خبر 748194